مژگان مدرس علوم: در مخالفت با تحریم ها باید هر دو کشور آمریکا و ایران را مورد خطاب داد. شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ راه برون رفت از بحران را رفع تحریمها و اتخاذ تصمیمی درست در زمینه سیاست خارجی و همچنین سیاستهای انرژی هستهای دولت ایران میداند.
شیرین عبادی در گفتگو با «جرس» با تاکید بر گسترش فقر و ازدیاد فاصله طبقاتی ناشی از تحریمها گفت: «تحریمهای اقتصادی باعث گسترش فقر در ایران شده است و به دلیل فساد دستگاه اداری، عدهای از افرادی که به قدرت سیاسی نزدیک هستند با سوء استفاده از رانتها، توانستهاند پول هنگفتی فراهم آورند. در حقیقت، تحریم اقتصادی باعث ازدیاد فاصله طبقاتی نیز شده است و تحت هیچ شرایطی این تحریم به نفع ملی ایران نیست. به همین دلیل عدهای از زندانیان سیاسی مخالفت خود را با این تحریم اعلام کردند و عده دیگری نیز در حمایت از این زندانیان سیاسی با صدور بیانیهای علیه تحریمهای اقتصادی صحبت کردند. اما در اینجا باید به چند نکته اشاره کرد که آیا مخالفت شهروندان با تحریم اقتصادی کفایت میکند؟ یعنی به صرف اینکه تعدادی از شهروندان با تحریمها مخالف باشند این امر باعث خواهد شد تحریم برداشته شود؟ پاسخ مسلما منفی است، زیرا تحریمها به وسیله کشورهای آمریکا برقرار شده که موافقت و مخالفت شهروندان ایرانی تاثیری در تصمیم گذاریهای آنها نخواهد داشت.»
وی در ادامه با تاکید بر ضرورت شناخت ریشههای اعمال تحریمها افزود: «برای آنکه بتوان تحریم را از بین برد و مردم را از این فشار شدید اقتصادی نجات داد، باید ابتدا به ریشهها بپردازیم. اینکه چه امری باعث اعمال این تحریمها شده است و ضمن مخالفت با این تحریم به آن عوامل پرداخته شود. این مسئله به نادیده گرفتن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که حکایت از توقف غنی سازی در ایران دارند مربوط است. فراموش نکنیم در سال ۲۰۰۳ زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور بود، ایران غنی سازی را داوطلبانه معلق کردند. علت این کار هم این بود که حکومت وقت، امروز را پیش بینی میکرد و میدانست اصرار بر ادامه غنی سازی کار را به اینجا خواهد کشاند. به همین دلیل حکومت ایران بصورت یک جانبه و داوطلبانه غنی سازی را معلق کرد و جلوی تحریمها را گرفت. اکنون نیز باید از نظر منافع ملی به این مسئله پرداخته شود که آیا غنی سازی اورانیوم و ادامه سیاست انرژی هستهای حکومت به نفع ملی هست یا خیر؟ در این ارتباط دولت ایران همواره مدعی است که قصد استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای را دارد و در این ارتباط پس از سالها صرف هزینه بسیار بالا نیروگاه هستهای بوشهر شروع بکار کرده و طبق آخرین اخبار منتشره از سوی دولت در آیندهای بسیار نزدیک نیروگاه بوشهر تحویل دولت ایران داده خواهد شد.»
این مدافع حقوق بشر با اشاره بر خطرات زیست محیطی انرژی هستهای تصریح کرد: «از دید منافع ملی بایستی بررسی کرد که آیا نیروگاه بوشهر که راه اندازی آن مستلزم ادامه غنی سازی اورانیوم است به صرفه ملی است یا خیر؟ سالهاست که طرفداران محیط زیست با نیروگاههای هستهای مخالفت کردهاند زیرا آن را انرژی سالم برای زیست محیطی نمیدانند و به ویژه بعد از فاجعه فوکوشیما این نظریه به اثبات رسید. از همین رو یک جنبش بین المللی علیه نیروگاههای هستهای در جهان شکل گرفت و در اثر فشار این جنبش است که برخی از کشورهایی که از نیروگاههای هستهای قبلا استفاده میکردهاند، نیروگاههای خود را به تدریج تعطیل میکنند. از جمله آلمان متعهد شده است که در ظرف چند سال آینده نیروگاههای هستهای خود را ببندد. همچنین ایتالیا در زمینه تعطیلی مراکز هستهای پیشرفتهایی داشته است. در چنین شرایطی متاسفانه حکومت ایران تازه شروع به استفاده از انرژی هستهای کرده است. من با نیروگاه هستهای از نظر زیست محیطی مخالف هستم، زیرا ایران برروی خط زلزله است و امکان فاجعه فوکوشیما در مورد ایران میرود. چنانکه در چند ماه گذشته زلزله شدیدی در جنوب ایران رخ داد که خوشبختانه در آن زمان راکتورهای نیروگاه خاموش بودند و صدمهای به نیروگاه وارد نشد. اما امکان دارد بار آینده خسارت هنگفتی متوجه مردم و ساکنین آن مناطق شود.
از سوی دیگر، دفع زبالههای اتمی باعث خواهد شد که منطقه وسیعی از محل دفع زبالهها از حیز انتفاع بیفتد و قابل استفاده نباشد. احتمال آلودگی آبهای ساحلی بسیار زیاد است و از همه مهمتر ایران دارای نفت فراوان و همچنین دومین ذخیره نفت جهان را دارد. در ایران آفتاب شدیدی است که با استفاده از نیروگاههای خورشیدی که بسیار سالمتر است میتوانیم منافع ملی را بهتر حفاظت کنیم ضمن اینکه محیط زیست را آلوده نکنیم. بنابراین اصرار حکومت بر ادامه غنی سازی اورانیوم و به ویژه آنکه ذخایر اورانیوم ایران بسیار کم است و ظرف چند سال آینده به پایان خواهد رسید و ایران برای تهیه اورانیوم نیازمند سایر کشورها است. همه این عوامل دست به دست هم داده تا بر این اعتقاد باشیم که سیاست هستهای حکومت درست نبوده و میبایستی تغییر روش دهد. تغییر روش باعث خواهد شد که تحریمهای اقتصادی از بین بروند. بدین ترتیب، به جای آنکه فقط دولت آمریکا را طرف خطاب قرار دهیم و بگوییم که با تحریمها مخالف هستیم بایستی در درجه اول حکومت ایران را مورد خطاب قرار دهیم و بگوییم که در سیاست انرژی هستهای میبایستی تجدیدنظر کند و منافع ملی را در نظر بگیرد. در ضمن خطاب به اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا اعلام کنیم که تحریم اقتصادی در حقیقت جنایتی در حق مردم بیگناه ایران است که تاثیری در سیاست خارجی ندارند زیرا میدانیم که سیاست خارجی در ایران به ویژه در زمینه انرژی هستهای در ایران بدون در نظر گرفتن عقاید مردم و منافع ملی پی ریزی شده است. از این رو هر دو کشور ایران و آمریکا باید مورد خطاب قرار بگیرند تا به نتیجه منطقی برسد.»
وی در مورد راه اندازی جنبش ضد تحریم نیز بیان کرد: «جنبش ضد تحریم میبایستی سمت و سوی خود را تصحیح کند یعنی همزمان که به دولت آمریکا میگوید ما با تحریم مخالف هستیم، به دولت ایران هم بگوید که سیاستهای غلط خود را تصحیح کند. ما نیازی به نیروگاه اتمی نداریم و این مخالف منافع ملی ماست و بایستی با تصحیح روشهای سیاسی ایران را از این فلاکت اقتصادی بیرون کشید.»
این حقوقدان برجسته در پایان با اشاره به تجربه «شورای ملی صلح» که از متولیان آن بود خاطرنشان کرد: «در زمان جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در چندین نوبت به دلیل سیاست خارجی ایران و سیاستهای انرژی هستهای ایران، احتمال حمله نظامی به ایران بود. به ابتکار کانون مدافعان حقوق بشر که افتخار عضویت و ریاست آن را بر عهده داشته و دارم،» شورای ملی صلح «در سال ۱۳۸۶ پی ریزی شد. در این شورا ۸۵ نفر از گروهها و اقوام گوناگون و مذاهب مختلفی که در ایران زندگی میکنند و همچنین طبقات مختلف اجتماع دعوت به عمل آمد. این افراد توسط کانون مدافعان حقوق بشر انتخاب شدند و همه از وجاهت ملی برخوردار بودند که میتوان از دکتر پیمان، شادروان سحابی، عمویی، جعفر پناهی، معتمد آریا و همچنین نمایندگانی از کردها، بلوچها، ترکها و خوزستانیها در آن یاد کرد. در شورای ملی صلح نماینده کارگران در کنار نماینده دانشجویان، اهل قلم و اقتصاددانان معروف نشستند و شورای ملی صلح را پی ریزی کردند.
شورای ملی صلح، برای پیشبرد اهدافش در درجه اول صلح را تعریف کرد و به تعریف این شورا، صلح تنها نبود جنگ نبود، بلکه صلح عبارت است از مجموعه شرایطی که انسان بتواند آزادانه با حفظ کرامت انسانی خود زندگی کند و هر چیزی که کرامت انسانی را صدمه بزند از جمله فقر اقتصادی و سانسور معنای درست صلح که آرامش باشد را از بین میبرد. برای برقراری شرایط صلح در ایران، شورای ملی صلح یک هئیت اجرایی مرکب از یازده نفر انتخاب کرد که از آن افراد میتوان به آقایان عیسی سحرخیز و کیوان صمیمی اشاره کرد و سخنگوی شورا هم خانم نرگس محمدی هستند و هدف هئیت اجرایی پیدا کردن راهکارهایی برای برون رفت از بن بست سیاسی و اقتصادی ایران بود. اما متاسفانه شورای ملی صلح و هئیت اجرایی آن بیش از چند ماه نتوانست بکار خود ادامه دهد و مورد یورش مامورین امنیتی که تصور میکردند تنها خود حق دارند در ایران زندگی کنند، در مورد سرنوشت کشور تصمیم بگیرند و سایر شهروندان میبایست چشم و گوش بسته اطاعت کنند قرار گرفت. این طرز تفکر باعث شد که شورای ملی صلح به دنبال تعطیل کانون مدافعان حقوق بشر و پلمپ آن تعطیل شود و بعد از سال ۲۰۰۹ تعداد زیادی از اعضای شورای ملی صلح تحت تعقیب کیفری قرار گرفتند که متاسفانه تعداد زیادی از آنها الان در زندان بسر میبرند.»